کتاب «ساکن خیابان ملک» شامل خاطرات اشرف جواهری نوشته فاطمه بهبودی مهرماه ۱۴۰۲ توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شد. اینکتاب با محوریت خاطرات و زندگی اشرف جواهری از فرهنگیان شهر اراک و رئیس پیشین مرکز آموزش عالی فرهنگیان اراک به نگارش درآمده است.
داستان اینکتاب از جایی آغاز میشود که راوی بعد از ازدواج زودهنگام، تحصیلاتش را ادامه میدهد و در رشته ادبیات دانشگاه اراک پذیرفته میشود. در بحبوحه انقلاب، جواهری مثل بسیاری از هم سن و سالهایش در راهپیماییها و تظاهرات مردمی شرکت میکند و بعد از انقلاب مدیر یک مدرسه دولتی نهصد نفره میشود. ارتباط خوب او با بچهها آینده روشنی را برای دانشآموزان این مدرسه رقم میزند. تا جایی که بعد از بمباران ایران توسط عراق، او دانشجوها را به شهرهای امن میبرد تا ادامه تحصیل بدهند.
چندروز پیش برنامهای با محوریت اینکتاب برگزار شد؛ نشست «دورهمی خانواده و کتاب با روایت ساکن خیابان ملک» که مدعوین آن اعضای خانواده راوی و آشنایانش بودند و با همدیگر کتاب را خواندند.
سید محمد طباطبایی نویسنده و پژوهشگر که سابقه فعالیتهای مختلفی در حوزه کتاب و کتابخوانی دارد، به بهانه برگزاری اینمراسم، یادداشتی با عنوان «برنامه ای که میتواند یک رسم کتابی شود» با توجه به جلسه نقد و بررسی کتاب «ساکن خیابان ملک» نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
مشروح متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
این چند خط به بهانه برگزاری یک برنامه متفاوت در حوزه کتابخوانی نوشته شده است. برنامهای که بهانه آن انتشار کتاب «ساکن خیابان ملک» بود و حالا میتواند به عنوان یک رسم خوب در حوزه کتاب و کتابخوانی مورد توجه باشد.
۱. این جملهها را مرور کنیم، کتاب بخوانیم، کتاب خوب است، کتاب معرفی کنیم، کتاب خوب معرفی کنیم، کتاب را وارد زندگی کنیم، کتاب باید در سبد خرید خانوادهها قرار گیرد، خانوادهها به کتاب اهمیت دهند و … همه این جملههای تکراری خوب است، خیلی هم خوب است، تکرارش هم خوب است و هیچ ایرادی ندارد، اما کافی نیست، اصلاً کافی نیست چون کاربردی نمیشود. باید ادامه داشته باشد تا موثرو کاربردی شود، ادامه داشتن نه معنی باز تکرار کردن این جملهها که به معنی یک قدم پیش رفتن و پا را از حرف فراتر گذاشتن و به عمل رساندن حرف. اینکه فقط بگوییم کتاب بخوانیم و در عمل کتاب نخوانیم هیچ تأثیر مثبتی بر فرایند کتابخوانی و کتابنخوانی جامعه ما ندارد.
۲. چه کسی مسئول توسعه کتابخوانی است؟ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؟ نهاد کتابخانههای عمومی؟ شهرداریها؟ اصلاً توسعه کتابخوانی یعنی چه؟ یعنی کاری کنیم که مردم کتاب بخوانند؟ چطور؟ با دستور العمل اداری؟ با تزریق بودجه برای تجهیز زیر ساخت لازم و تأمین امکانات مورد نیاز؟ با توزیع و عرضه مناسب و در دسترس قرار دادن کتاب؟ بله، با همه اینها و چیزی بیشتر از اینها. این ها همه لازم و خوب است اما باز هم کافی نیست. کتاب باید وارد خانهها شود.
۳. کتاب را وارد خانهها کردیم، در بیشتر خانهها حداقل یک قفسه برای کتاب وجود دارد، این کافی است؟ خیر. اگر کافی بود کتاب فقط به عنوان یک بخش از طراحی دکور و چیدمان خانه در نظر گرفته نمیشد. خب چه ایرادی دارد؟ مگر بد است که کتاب به عنوان چیدمان دکور در نظر گرفته شود؟ اگر فقط به عنوان دکور باشد بله، بد است. کتاب وقتی مؤثر است که خوانده شود نه اینکه فقط وارد خانه شود.
۴. چه کسی مسئول خوانده شدن کتاب است؟ اصلاً مسئول لازم دارد؟ آیا ارگانهای متولی کتاب و کتابخوانی که در بالاتر مورد اشاره قرار گرفت وظیفه خوانده شدن کتاب را دارند؟ آنها میتوانند از تولید و توزیع و معرفی کتاب حمایت کنند، میتوانند با توسعه کمی و کیفی کتابخانههای عمومی کتاب را در دسترس جامعه قرار دهند اما آیا میتوانند جامعه را مجبور به خواندن کتاب کنند؟ اصلاً خواندن کتاب مگر با اجبار امکان پذیر است؟ نهادهای متولی نهایت کاری که بتوانند بکنند تشویق و ترغیب جامعه به کتاب خواندن است.
۵. نقش خانواده در این میان چیست؟ خانوادهها چقدر میتوانند در خواندن و نخواندن کتاب مؤثر باشند؟ سوال ندارد، پاسخ روشن است، بسیار زیاد. در جامعهای که نظام آموزشیاش با تاکید بر کتابهای درسی و کمک درسی، کتاب نخوانی را ترویج میکند، برای کتابخوان شدن و کتابخوانبودن آدمها چشم امید فقط و فقط به خانواده است. درست است که تولید کتاب خوب و تولید خوب کتاب مؤثر است، درست است که در دسترس بودن کتاب مهم است، درست است که قیمت کتاب بی تأثیر نیست، درست است که توسعه کمی و کیفی مراکز مرتبط با کتاب و کتابخوانی (در دو بخش خصوصی و دولتی) باید مورد توجه باشد، اما آنجا که باید کار نهایی شود خانواده است. به قول فوتبالیها اینها، همه بازی در میانه میدان و پاس گل است، گل درخانواده زده میشود.
۶. در برنامههای کتاب محور چقدر به خانواده توجه شده است؟ در میان آن همه نشستهای متعدد در نمایشگاه کتاب، چند نشست به کتابخوانی خانوادگی (فارغ از بحثهای نظری) توجه دارد؟ در هفته کتاب چطور؟ پاسخ روشن است، هم شما میدانید و هم نگارنده.
۷. میتوان امید داشت تا نهادهای متولی کتاب و کتابخوانی کاری برای توسعه برنامههای کتابخوانی خانوادگی بکنند؟ خیر، نهادهای متولی کارهای قبلی را هم ناقص انجام میدهند. پس چاره چیست؟ خانوادهها خودشان باید انجام دهند. چنان که برای کتاب «ساکن خیابان ملک» انجام شد.
۸. «ساکن خیابان ملک» خاطرات اشرف جواهری است که فاطمه بهبودی آن را نوشته است. کتابی خوش خوان بر محور زندگی و مبارزه، زندگی و تلاش، زندگی و عشق، زندگی و فداکاری، زندگی و خانواده.
۹. این کتاب که در نمایشگاه کتاب تهران معرفی شد، چندی پیش در یک برنامه متفاوت رونمایی شد؛ در یک جمع خانوادگی، بهتر است بگوییم رونمایی خانوادگی یا دورهمی خانواده «ساکن خیابان ملک». در این کتاب از خانواده راوی بسیار روایت شده است. اشرف جواهری در «ساکن خیابان ملک» از فرزندانش، از همسرش، از خانواده همسر و خانواده خودش گفته است، در واقع ساکن خیابان ملک روایت زندگی یک خانواده است از نگاه اشرف جواهری. این خانواده، در کتابفروشی فرهنگان گرد هم آمدند و درباره کتاب با هم گفت و گو کردند. کتاب، مناسبتی شد برای یک برنامه خانوادگی و این همان رویدادی است که برای خوانده شدن کتابها نیاز است. اگر قرار است کتاب در خانوادهها خوانده شود و فقط نمایی زیبا برای خانه نباشد نیاز به برگزاری برنامههایی از این جنس است. اشرف جواهری میتوانست به روال معمول یک نسخه از کتاب را به عنوان هدیه به فامیل خود برساند، اما آیا تلاشی برای خوانده شدن کتاب انجام شده بود؟ خیر. او تعدادی از فامیل را دور هم جمع کرد و همان جا کتاب را به آنها هدیه داد. خانواده راوی از همه اعضای خانواده و فامیل که از آنها در کتاب اسم آمده و نیامده بود خواست تا به مناسبت انتشار و رونمایی کتاب دور هم جمع شوند و درباره کتاب حرف بزنند و با هم کتاب را بخوانند. این برنامه میتواند الگویی مناسب برای شبکه کتابخوانی باشد و حتی میتواند به یک رسم تبدیل شود؛ رسم «کتابخوانی خانوادگی» یا «دورهمی کتابی خانواده».
۱۰. کتاب «ساکن خیابان ملک» را با خانواده بخوانید و لذت ببرید. خانواده در این کتاب بسیار مهم است.