محمد خدادی معاون پیشین مطبوعاتی (معاونت امور رسانهای و تبلیغات) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همزمان با آغاز فعالیت بیست و دومین جشنواره ملی رسانههای ایران گفت: جریان رسانه در دنیای امروز با یک انقلاب شورش و طوفان بی محابا رو به رو شده که آن هم به واسطه انقلاب فناوری است. طبیعتاً روزی رسانهها انحصار اطلاعات را در دست داشتند و مردم محکوم بودند تنها به همان رسانهها مراجعه کنند و مجرایی غیر از مجرای دریافت اطلاعات از طریق رسانههای رسمی وجود نداشت.
وی افزود: اما طی کمتر از دو دهه، این تحول به عکس خود تبدیل شد. یعنی انحصار از جریان تولید و نشر و جمعآوری اطلاعات برداشته شد و انسانرسانهها بر جریان رسانه رسمی غالب شدند. اگر ما کیک تبادل اطلاعات را در دنیا نظر بگیریم، یکتکه از آن رسانههای رسمی هستند و بقیه توسط انسانرسانهها اداره میشوند. قبلاً کل آن کیک، رسانههای رسمی بودند ولی امروز یک تکه کوچک از آن را در اختیار دارند.
معاون پیشین مطبوعات وزیر ارشاد در ادامه گفت: رسانهها دیگر برای تولید و نشر خبر نیستند و خبر توسط انسانرسانهها، درکوتاه ترین زمان، بر بستر شبکه اجتماعی تولید و منتشر میشود. اتفاقاً اینجا انحصار اطلاعات ابعاد حادثه نزد شبکههای اجتماعی نیست. بلکه نزد رسانههای جمعی است؛ اینکه هواپیمای سقوط کرده؟ مقصدش کجابوده؟ تعداد مسافرین؟ یا سوابق حوادث هوایی منطقه سقوط و…. چه بوده، یعنی اینامکان در دسترسی رسانههای جمعی است که بتوانند اطلاعات مرجع موثق را کسب و منتشر کنند. مشکل دیگر رسانههای جمعی این است که میکروفون مقامات شدهاند اما باید اینروش را کنار بگذارند و خود سراغ سوژه بروند.
خدادی گفت: درواقع باید آنچه را دیگران نمیبینند، ببینند و آنچه را همه میدانند، به مخاطب تحویل ندهند. البته متأسفانه در حال حاضر همیناتفاق میافتد. یعنی نظرات مقامات را بهصورت گسترده و بدون هیچ ارزش افزوده اطلاعاتی منتشر میکنند. نکته اینجاست که بههمانمیزان که در راحتترین شکل، یک مصاحبه تلفنی منجر به انعکاس نظر یک کارشناس یا مقام میشود، به همانمیزان هم از نظر مخاطب اهمیت چندانی ندارد و به آن توجه نمیشود.
وی گفت: عموماً اطلاعاتی که در رسانههای جمعی تولید میشود، با اطلاعات موجود در جامعه تمایز جدی ندارد زیرا مخاطب به دنبال لایههای پنهان جامعه است نه الزاماً دریافت اطلاعات موجود که تازه گزارش عملکرد آن هم بهصورت خام که درکش نمیکند و اصولاً برایش ملموس نیست عرضه میشود. مثل اینکه ما موفق شدیم تورم را کاهش دهیم. این بحث جذابیتی ندارد چون خبر جدیدی برای افکار عمومی نیست و دادهای را بر آنها افزوده نمیکند. مردم میتوانند از شیر آب، آب بخورند ولی پول میدهند و آب معدنی میگیرند اما پول رسانه را نمیدهند. چرا؟ چون به آب نیاز دارند ولی رسانه نیازشان را برطرف نمیکند. علت اصلیاش هم چند نکته است: اول اینکه رسانههای ما تبدیل به بنگاههای اقتصادی شدهاند و کار رسانه دیگر مثل سابق جذب مخاطب نیست. دوم که کار خبرنگاری صرفاً برای معیشت و امرار معاش است و افرادی که در رسانه شاغل هستند، باید مهارت بالایی داشته باشند و صرفاً شاغل در این کار نباشند اما امروزه متأسفانه به این شکل نیست.
معاون پیشین مطبوعاتی وزیر ارشاد گفت: نکته سوم برمیگردد به اینکه ما دانش رسانه را در ایران بسیار گسترش دادهایم. صدها نفر فارغ التحصیل مقطع دکترا داریم، هزاران نفر فوق لیسانس و دهها هزار نفر لیسانس که تا در میدان کار قرار نگیرند و دانششان به تجربه تبدیل نشود، ختم به مهارت نخواهد شد. مگر چندرسانه داریم که اینهمه فارغ التحصیل از دانشگاه داریم؟ فارغ التحصیلان رسانه چه قدر کار میدانی کردهاند که بتوانند در فضای رسانه کار کنند؟ در همینحال انتظاری ایجاد شده مبنی بر اینکه فردی که دکترا دارد نباید خبرنگار شود چون افراد معتقدند کسی که مدرک بالاتری دارد، باید جایگاه بالاتری داشته باشد. در صورتی که در رسانه چنین معیاری وجود ندارد.
خدادی گفت: نکته پایانی، وارونه شدن ارزشها در کارکرد رسانه است. از دهه شصت به خاطر دارم خبرنگار وخبرنگاری ارزش بود و سایر پستهای سازمانی بیارزش و بقیه در خدمت خبرنگار بودند ولی امروزه واژه خبرنگار و کار خبرنگاری هویت، ماهیت، تأثیر، نقش و سهم خود را بهدلایل مختلف از دست داده و کسی تلاش نمیکند خبرنگار شود. درعوض تلاش میکند که مالک و مدیرمسئول یک سایت شود؛ به این دلیل که گسترش و تولید محتوا ما کمی و کمیت در نوع فعالیت برای ما مهم شده است. داشتن یک رسانه مهم است حالا اصلاً اثری دارد یا ندارد مهم نیست. اساساً هدف تولید یک متن است. مهم نیست این متن چیست چه تیتری دارد و…. و اینکه آیا خبر اثربخش است یا کسی آن را اصولاً میخواند یا نمیخواند دیگر مهم نیست. دلیلش هم این است که ما با یک خطای ادراکی در دنیای رسانه مواجه هستیم ساده است. در دوران انحصار اطلاعات (دهه ۶۰) ما از رسانه به مخاطب میرسیدیم چون مخاطب محکوم بود ولی امروزه باید از رسانه به مخاطب برسیم چون مخاطب قدرت انتخاب دارد و خودش یک کنش گر فعال و اثرگذار است.
وی افزود: امروز رسانه در جاییکه باید باشد نیست. هنوز درگذشته سیر میکند. در فضای انحصار اطلاعات است و صرفاً راضی به آن است که یک سایت را مالک شود و مطلبی در آن قرار دهد و درآمدش هم از طریق فروش اطلاعات نیست بلکه از طریق فروش آگهییارانه و … است. در واقع فضای عرضه و تقاضا بدین شکل از رسانه حذف شده است و به حمایت مالی غیر چشم دوخته شده در حالی که باید محصول خبری به خودی خود ارزش داشته باشد تا منجر به کسب درآمد شود.
اینکارشناس درباره شعار «فردا خبریست!» جشنواره پیش روی رسانههای ایران گفت: این یک شعار است اما باید جدیاش بگیریم. به نظرم مهم این است که ببینیم رسانههای جمعی ادامه حیات پیدا میکنند؟! خیلی جدی باید بدانیم بقای رسانه به چه عاملی بستگی دارد، چه رسانههایی حذف میشوند و چه رسانههایی میمانند. باید خیلی صریح این اخطار و هشدار به رسانهها داده شود که بقای آنها به تغییر آنها بستگی دارد و این باید به عنوان یک اصل پذیرفته شود. هرکسی آن را باور نکند شکست خواهد خورد.
خدادی در پایان گفت: تعداد رسانهها دارد کمتر میشود و آنهایی که ماندهاند دست و پا میزنند؛ بخش اعظم آنها دولتی هستند و بودجه آنها از بودجه مردم تأمین میشود و با بررسیشان مشخص میشود هزینه و فایدهشان حتماً نابرابر است. چه بسا گاهی این ایده مطرح میشود اگر این رسانهها جمع شوند به نفع کشور خواهد بود درحالیکه از نظر من رسانههای جمعی باقی خواهند ماند و شریک انسان رسانهها هستند.