مروز پانزدهم ماه رجب المرجب سالروز رحلت جانسوز حضرت زینب کبری سلام الله علیها عقیله بنی هاشم است. هرچند که زندگی شخصیتهای بزرگ اسلام نظیر حضرت زینب کبری (س) پر از اتفاقات و درسهای آموزنده است اما نمیتوان این را از نظر دور داشت که اتفاقات بزرگ و تاریخ سازی مانند قیام عاشورا توانست جلوههای چشمگیرتری از شخصیتهای بی نظیر اسلام را نشان بدهد.
پس از شهادت امام حسین علیه السلام و یاران باوفای ایشان، مساله اسارت خاندان اهل بیت پیش میآید و عقیله بنی هاشم با خواندن خطبههایی خاطره خطبه فدکیه را زنده میکنند. حضرت زینب (س) با ادبیاتی سلحشورانه به معرفی رفتار مردم کوفه در قبال واقعه عاشورا میپردازد. ایشان به دوگانگی رفتار و تبدیل شخصیت آنان تحت تأثیر حاکمیت جور اشاره کرده و در نهایت به جرمهای ناشی از این فرایند تغییر عقیده آنان که منجر به شهادت خاندان رسالت است، اشاره میکنند. باید گفت که موشکافانه و با تشبیه سازی رفتار آنان در صدد هستند تا این موضوع را تبیین کنند که موضع آنان دنیاگرایانه و منفعت طلبانه بوده و برای خوشی در این دنیا، آخرت را فروخته و حقی را که میشناختند در مقابل آن ایستادند.
زمانی که اشقیای کربلا اسرای خاندان عصمت و طهارت (ع) را وارد شهر کوفه کردند مردم در حالی خاندان رسالت را مشاهده میکردند که صدای گریه و زاری آنان بلند بود وقتی حضرت زینب (س)، این منظره را مشاهده کردند تاب نیاوردند تا گریه کسانی را ببینند که به پدرش امیرمومنان علی (ع) و برادرشان امام حسن (ع) خیانت کردند و با شمشیر به سوی امام حسین (ع) شتافتند تا ایشان را شهید کنند بر همین اساس به آنها فرمودند خاموش شوید.
کوفیان بی وفا و پیمان شکن
حضرت زینب (س) در ابتدای خطبه خویش در شهر کوفه، کوفیان را مردمی مکار و حیله گر توصیف میکنند.
ایشان میفرمایند: أَمّا بَعْدُ یا أَهْلَ الْکُوفَةِ، یا اَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْغَدْرِ وَ الْخَذْلِ وَ الْمَکْرِ، أَلا فَلا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَ لا هَدَأَتِ الزَّفْرَةُ، إِنَّما مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ الَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّة أَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلا بَیْنَکُمْ، هَلْ فِیکُمْ إِلاَّ الصَّلِفُ وَ الْعُجبُ وَ الشَّنَفُ وَ الْکَذِبُ وَ مَلْقُ الاِْماءِ وَ غَمْرُ الأَعْداءِ، أَوْ کَمَرْعیً عَلی دِمْنَة، أَوْ کَفِضَّة عَلی مَلْحُودَة، أَلا بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَنْ سَخِطَ اللهُ عَلَیْکُمْ وَ فِی الْعَذابِ أَنْتُمْ خالِدُونَ.
امّا بعد! ای کوفیان! ای نیرنگ بازان و پیمان شکنان و بی وفایان و مکر پیشگان! هرگز اشک چشمانتان خشک مباد و نالههایتان آرام نگیرد. شما همانند آن زنی هستید که رشته خود را پس از بافتن وتابیدن وا میتابید. شما سوگندهایتان را دستاویز فساد میان خود قرار داده اید. در میان شما جز لاف زدن، خودپسندی، دشمنی، دروغ، تملّق و چاپلوسیِ کنیزکان، و کینه توزیِ دشمنان نیست، یا [اگر هم به ظاهر خوب باشید، در نهایت] مانند سبزهای در کنار لجنزار و نقرهای بر سر گورهایید. آگاه باشید که برای آخرت خویش بد چیزی را [مهیا ساختید و] از پیش فرستادید؛ خشم خدا شما را فرا خواهد گرفت و برای همیشه در عذاب جهنم خواهید ماند.
آیا گریه میکنید؟! هرگز اشکهای شما نایستد و شیونتان آرام نگیرد؛ امام حسین (ع) درباره مردم کوفه میفرمایند بارالها کوفیان مرا فریب دادند و خدعه کردند و چنین نفرین میکنند «خدایا تو خود میان ما و گروهی که ما را فریب دادند و تکذیب کردند و آنگاه ما را خوار کرده و کشتند، حکم فرما». بنابراین یکی از بارزترین ویژگیهای کوفیان در مقابل اهل بیت (ع) حیله گری بود.
حضرت عقیله بنی هاشم در این خطبه مردم کوفه را شایسته گریه کردن میدانند و علت آن هم این است که نواده رسول خدا (ص) را کشته اند و سپس آنان را نفرین میکنند و بعد به آنان هشدار میدهند که با این کارشان قلب رسول خدا (ص) را شکافتند و باعث خشم الهی شدند و از این کارشان اگر از آسمان خون هم ببارد جای تعجب ندارد و در نهایت آنان را از سرنوشت کافران آگاه میسازند اینکه خداوند در کمین آن هاست. این فرمایشات حضرت زینب (س) کوفیان را به یاد گذشته پست و کثیف و تاریخ سیاهشان انداخت که چگونه بارها مرتکب فریب و خیانت شدهاند.
حضرت زینب (س) در این خطبه آن گریه و شیون مردم کوفه را با توجه به جرایمی که مرتکب شدند را نوعی نفاق و دورنگی مطرح میکنند. چرا که مردم کوفه همان کسانی بودند که در واقعه کربلا شرکت داشتند. درست است که زنان در واقعه کربلا به صورت مستقیم شرکت نداشتند اما همین زنان آن مردان را پرورش دادند و بعضاً راهی میدان جنگ کردند.
اکثر مردم کوفه از همان دوران امام علی (ع) خود را دیندار میپنداشتند و به ظاهر مسلمان بودند و خود را مسلمان دو آتشه میدانستند طوری که هیچ گاه نماز و روزهشان ترک نمیشد و حتی نقل است که از شدت سجده بر پیشانی و زانوانشان پینه بسته بود اما همینها امام را به شهادت رساندند. بر همین اساس وقتی حضرت زینب آن گریه پر از نفاق را دیدند آنان را نفرین کردند و با قلبی سوزان از غم و اندوه و مصیبت دعا کردند که احوالی بر آنها بگذرد که چشمه اشکشان خشک نگردد و همراه با ناله و واویلا باشد. همچنین فرمودند مثل شما مثل آن زنی است که پس از آنکه پشمش را با قدرت می ریسد دوباره آن را باز کرده و پنبه میکند. حضرت زینب کوفیان را به زنی تشبیه نموده که رشته اش را پنبه میکرد و این تشبیه بر گرفته از قرآن کریم است.
در کتابهای تفسیری آمده است که زنی از قریش به نام ریطه دختر عمرو بن کعب همراه کنیزانش مقداری مو و پشم را از صبح تا ظهر میریسید و با آن رشتههایی از نخ برای بافت پارچه آماده میکرد، آنگاه به کنیزان دستور میداد تمام آنچه را در طول این مدت ریسیده اند دوباره پنبه کنند و پیوسته کارش همین بود. آن زن در مرتبه اول چنان پشم را محکم میریسید که گویی میخواهد با آن پارچه ببافد، ولی بعد از این کار دوباره آن را پنبه مینمود و بدین ترتیب پشم بعد از باز شدن و پنبه شدن بی قوت و استحکام خود را از دست میداد. وقتی حضرت زینب این مثل را برای کوفیان به کار میبرند مقصودشان و کنایه ایشان آن است که مردم کوفه عهد و پیمان شکن هستند.
از جمله خصایص مردم کوفه، رها کردن عمل و چسبیدن به سخن است. آنها گروهی بودند که تنها، با رجز خوانی و شعارهای داغ در مجالس شب نشینی دل خوش میکردند، ولی به هنگام حرکت به سوی میدانهای نبرد با دشمن در لانههای خود میخزیدند. اصولاً افراد پر ادعا و پر حرف در عمل، افرادی ضعیف و ناتوانند، گویی تمام قدرت و استعداد خود را در زبانشان جمع کرده اند! لذا شاهدیم مردم کوفه از امام حسین (ع) برای تشکیل حکومت حق و مبارزه با غاصبان حکومت دعوت کردند؛ لیکن آن حضرت با پیمان شکنی و سستی و بی وفایی آنها روبرو شد.
حضرت زینب در بخشی از این خطبه میفرمایند آیا در شما چیزی جز تکبر و خودستایی، سینههای پر از کینه، تملقگویی کنیزگونه و باطنی دشمنانه وجود دارد؟ آیا شما جز سبزیهای روییده در منجلاب یا همانند گچهایی بر گور مردگان هستید؟ چه بد کرداری را پیش فرستادید که خدا را از خود خشمگین ساختید و در عذاب، جاودانه شدید. آیا گریه میکنید و ناله سر میدهید؟ آری به خدا سوگند گریه کنید به خدا سوگند شما سزاوار گریه هستید. آری به خدا سوگند بسیار بگریید و اندک بخندید.
یکی دیگر از ویژگیهای مردم کوفه کارهای ننگ آور آنان و آلوده شدن به ننگ مبارزه با خاندان رسول الله (ص) است. حضرت در فرازی میفرمایند به ننگ و عاری آلوده شدهاید که هرگز از دامانتان شسته نخواهد شد. چگونه این ننگ را خواهید شست که زاده پیامبر خاتم و کانون رسالت و سرور جوانان بهشت را که پناه شما در حوادث بود و حجت الهی بر شما و پیشوای سنتتان بود، کشتید؟ گناه زشتی مرتکب شدید، بدا به شما، از رحمت الهی دور باشید، تلاشتان هدر رفته و دستانتان از کار نیک بریده شده و در معامله زیان کرده اید. خشم خدا را خریدید و ذلت و خواری به نام شما زده شد.
مردم کوفه به دلیل دنیا پرستی و رفاه طلبی پیوسته به دنبال عذر و بهانه میگشتند تا از زیر بار جهاد، حتی در لحظات حساس و سرنوشت ساز، شانه تهی کنند اما آنجا که پای غنیمتی در کار بود، مرد میدان بودند و آنجا که سخن از ایثار و فداکاری و شهادت بود، به گوشهای میخزیدند.
پس از عاشورا
در واقعه کربلا و نهضت اباعبدالله الحسین (ع)، وقتی امام تصمیم گرفتند از مدینه به سمت مکه و بعد به سمت عراق حرکت کنند خواهر بزرگوارشان حضرت زینب (س) راهی این سفر شدند و برادرشان را در این سفر تنها نگذاشتند و لحظه به لحظه در مشکلات و گرفتاریها همراه امام حسین (ع) بودند.این بانوی بزرگوار پس از تحمل رنج و سختیهای فراوان و صبر بر مصیبت شهادت برادران، فرزندان و عزیزان خویش در واقعه غمبار عاشورا و انجام رسالت خویش در ابلاغ حقایق این حادثه و روشنگری برای مسلمانها و دوستداران اهل بیت (ع)، به مدینه بازگشتند، اما حدود یک سال و نیم بعد از واقعه جانسوز کربلا در سن ۵۷ سالگی از دنیا رفتند.
در روایتها و منابع تاریخی ۴ نقل در خصوص حرم مطهر حضرت زینب سلامالله علیها وجود دارد. در این منابع مدینه، مصر، عراق و شام به عنوان مکان دفن پیکر مطهر ایشان معرفی شدهاند که هرکدام دلیل خاص خود را دارد.