مرشد محمدرضا معجونی هنرمند نقال با گلایه از موردتوجه قرار نگرفتن نقالی و پردهخوانی که یک میراث ملی ثبت شده است، درباره فعالیتهایی که در برنامه «نوای عرشیان و مشق فرشیان» دارد، توضیح داد.
مرشد محمدرضا معجونی نقال و پرده خوان که این روزها در ویژه برنامه «نوای عرشیان و مشق فرشیان» به اجرای برنامه درباره داستانهایی که در این نقلها از واقعه عاشورا روایت میشود گفت: در این برنامه داستانهایی در رابطه با وقایع عاشورا، آقا قمر بنی هاشم (ع) و چهرههایی از کربلا که احتمالاً کمتر شناخته شده و به آنها پرداخت شده است، نقل میکنم.
وی ادامه داد: تلاشم این است که چهرههای کمتر شناخته شده را از دل تاریخ بیرون بکشم و به عنوان یک بچه شیعه، افرادی را که در واقعه کربلا اثرگذار بودند و مغفول ماندهاند به مردم معرفی کنم. چندسالی است سعی دارم روی این افراد تحقیق و پژوهش کنم و داستانهای مرتبط با آنها را استخراج کنم. امیدوارم خدا از ما قبول کند.
مرشد معجونی درباره شرایط نقالی و پردهخوانی در سالهای اخیر و وضعیت هنرمندان این حوزه بیان کرد: اگر بخواهیم به فلسفه شکلگیری عزاداری برای امام حسین (ع) و نقالی و تعزیه و پردهخوانیهایی که برای روایت واقعه کربلا به وجود آمده است، برگردیم باید از ۴ سال بعد از شهادت امام حسین (ع) شروع کنیم که توابین آمدند و در کربلا ساکن شدند و عزاداری برای امام حسین (ع) را شروع کردند. در طول تاریخ خیلی از خلفا این کار را منع کردند و حتی در برههای حرم مطهر امام حسین (ع) را شخم زدند و تبدیل به زمین کشاورزی کردند. با این وجود در طول تاریخ، شیعه هیچگاه امام حسین (ع) و یارانش را فراموش نکرد. هنر تعزیه و پرده خوانی نیز از زمان آل بویه شدت گرفت و بعد از دورهای که به فراموشی سپرده شد دوباره در دوره صفوی احیا شد تا اینکه امروز به دست ما رسیده است و متاسفانه در حال حاضر اگر بخواهیم کل پرده خوانهای کشور را حساب کنیم ۱۰ نفر هم نمیشوند.
وی با اشاره به اینکه پرده خوانی و نقالی قابلیت این را دارد که در مناسبتهای مختلفی از شهادت گرفته تا اعیاد مختلف اجرا شود، بیان کرد: ما نقلهای مذهبی مختلفی داریم مثلاً نقل حضرت رضا (ع)، یا نقلهای علوی در رابطه با امیرالمومنین (ع) و یا نقلهای نبوی درباره رسول اکرم (ص) داریم. در رابطه با همه ائمه نقلهای مذهبی داریم که میتوان در مناسبهای مختلف بیانشان کرد. پرده خوانی هم همین قابلیت را دارد اما متاسفانه این هنر دارد کمکم فراموش میشود و اگر مراسم یا جشنی باشد ممکن است ما را برای اجرای برنامه دعوت کنند.
این هنرمند و فعال تئاتری با اشاره به اینکه مهمترین منبع نقالی و پرده خوانی شاهنامه فردوسی است، بیان کرد: شاهنامه یک هنر ملی – مذهبی است و به عنوان یک گنج و سرمایه قابلیت این را دارد که در مراسمهای مختلف به صورت نقالی و پرده خوانی اجرا شود اما توجهی به این قضیه نمیشود. چرا باید تعداد نقالها و پردهخوانهای ما آنقدر کم باشد. امثال من زندگیشان را از این راه اداره میکنند و عجیب است که هنوز نگاهها به ما نگاههای سنتی و قدیمی است.
وی ادامه داد: در حالی که خود من علاوهبر آموزش و یادگیری پردهخوانی سالها در دانشگاه تحصیل کردم. من لیسانس مدیریت صنعتی، کارشناسی ارشد علوم اجتماعی با گرایش خانواده دارم و بعد از آن هم کارگردانی تئاتر خواندم و در حال حاضر نیز دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش هنر هستم. بنابراین امثال من به خاطر عشق و علاقهای که به این هنر دارند سعی میکنند آن را زنده نگه دارند و شان و شخصیت این هنر را حفظ کنند اما متاسفانه مسئولان ما به هیچ عنوان حمایتی از ما نمیکنند. کار ما تبدیل شده به یک هنر ویترینی و زمانی که لازم است که بگویند ما هم هنری تاریخی و با قدمت داریم به سراغ ما میآیند و ما را به معرض نمایش میگذارند و در مواقع دیگر هیچ خبری از آنها نیست.
معجونی یادآور شد: اگر قرار باشد این مساله همینطور ادامه پیدا کند این هنر از بین میرود. ۴-۵ سال قبل به صورت ناگهانی اقبال زیادی نسبت به پرده خوانی و نقالی صورت گرفت و حتی خانمها هم علاقه مند و وارد این عرصه شدند اما آرام آرام این تب خوابید و دوباره به همان وضعیت قبل برگشتیم. چرا ما باید در کل ایران کمتر ۱۰ پرده خوان و نقال داشته باشیم. حرف من این است که اگر به این هنر پرداخته شود جوانها هم برای آموختن و حضور در عرصه ترغیب میشوند.
وی افزود: چه ایرادی دارد مثلاً در دانشگاههای هنر چند واحد پرده خوانی و نقالی داشته باشیم تا این هنر که مختص ما ایرانیها است زنده شود. من در بیش از ۲۰ کشور برنامه اجرا کردم و در آنجا ابتدا همه متعجب بودند که چطور میشود بدون ابزار، داستان تعریف کرد اما وقتی پای کار نشستند متوجه شدند که شدنی است و ارتباط خوبی هم با کار برقرار میکردند. این هنر در یونسکو به ثبت رسیده اما در کنارش نوشته شده «هنر در حال انقراض». بعد از از دنیا رفتن مرشدهای بزرگ و پیشکسوت ما مانند مرشد ترابی و مرشد سعیدی نقالی ناگهان افت کرد و الان ۴-۵ نفر هستیم که بیشتر از بقیه فعالیت میکنیم و بعد از ما این هنر هم مثل خیلی از هنرهای دیگر آرام آرام از بین خواهد رفت.
این هنرمند نقال با اشاره به اینکه از سال ۶۹ وارد عرصه تئاتر شده و به دلیل علاقه پدربزرگش به شاهنامه و نام پدرش که رستم بوده، به هنر نقالی و پرده خوانی گرایش پیدا کرده است، عنوان کرد: من قبل از پرداختن به نقالی، تئاتر کار میکردم و چندین بار برگزیده بازیگری در جشنوارههای مختلف شدم. از وقتی که به تهران آمدم ابتدا با حمید گلی و محمد مسلمی و ناصر آویژه تئاتر کودک کار میکردم اما وقتی با مرشد ولیالله ترابی آشنا شدم تصمیم گرفتم به نقالی و پرده خوانی بپردازم. اما نمیدانستم قرار است آنقدر به دستانداز بیفتم اگر میدانستم با تمام عشق و علاقهای که هنوز به نقالی دارم این کار را نمیکردم.
وی در پایان درباره وضعیت بیمه هنرمندان نقال عنوان کرد: در دوران کرونا از سوی صندوق اعتباری هنر به ما نامه دادند که بتوانیم خودمان را بیمه کنیم. ما نیز حدود یک سال حق بیمه را پرداخت کردیم اما بعد از مدتی هزینه بیمه ما ماهی بیش از یک میلیون تومان شد در حالی که دیگر همکاران تئاتری ما مبلغی خیلی کمتر از این را پرداخت میکردند. چون ما آگاهی درباره شرایط و مقررات بیمه نداشتیم بالاترین سقف برای ما در نظر گرفته شده بود در حالی که توان پرداخت آن را نداشتیم از این رو بیمه پایه ما قطع شده است. متاسفانه هیچ انجمن و صنفی برای حمایت و پیگیری مطالبات ما وجود ندارد. تا کی میتوان گفت که دغدغه مند و بدون توقع کار میکنیم و مسائل مالی برایمان اهمیت ندارد اما از جایی به بعد تصمیم میگیریم که کارمان را رها کنیم.