بعد از قرآن کریم، حدیث دومین منبع و سند دین شناسی و تعیین کننده راه سعادت انسانها است. تکیه بر این منبع حیات بخش در برخی حوزههای دین پژوهی همچون فقه و بخشهایی از اخلاق بیشتر و گستردهتر است؛ زیرا اصول این دانشها در قرآن به اجمال و اشاره آمده و تفصیل آن را باید در حدیث یافت.
حضرت آیت الله خامنه ای همواره در ابتدای درس خارج فقه خود که تا پیش از کرونا، چندین سال منظم برگزار گردید به قرائت و تبیین و شرح یک حدیث میپرداختند.احادیثی که با مضامین اخلاقی و اجتماعی و قابل استفاده برای عموم جامعه است و شرح حضرت آیتالله خامنهای بر احادیث نیز حاوی نکات نو و کاربردی در سبک زندگی اسلامی است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای جلسه درس خارج فقه ۱۹ فروردین ماه ۱۳۹۳ با استناد به روایتی از امام صادق (ع) میپردازند که در ادامه فیلم و متن این جلسه تقدیم مخاطبان میشود:
قال قالَ قَیسُ بنُ عاصِم وَ فَدتُ مَعَ جَماعَةٍ مِن بَنی تَمیمٍ إِلَی النَّبیِّ صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ فَدَخَلتُ وَ عِندَهُ الصَّلصَالُ بنُ الدَّلَهمَسِ فَقُلتُ یا نَبِیَّ اللهِ عِظنَا مَوعِظَةً نَنتَفِعُ بِها فَاِنّا قَومٌ نَعمُرُ فِی البَریَّة فَقالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّیاللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ:
یا قَیسُ، اِنَّ مَعَ العِزِّ ذُلاًّ وَ اِنَّ مَعَ الحَیاةِ مَوتا وَ اِنَّ مَعَ الدُّنیا آخِرَةً وَ اِنَّ لِکُلِّ شَیءٍ حَسیبا وَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ رَقیبا وَ اِنَّ لِکُلِّ حَسَنَةٍ ثَوابا وَ لِکُلِّ اَجَلٍ کِتابا وَ لِکُلِّ اَجَلٍ کِتابا وَ اِنَّهُ لا بُدَّ لَکَ یا قَیسُ مِن قَرینٍ یُدفَنُ مَعَک وَ هُوَ حَیٌ وَ تُدفَنُمَعَهُ وَ اَنتَ مَیِّتُ فَاِن کانَ کَریما اَکرَمَک وَ اِنَّ کانَ لَئِیما اَسلَمَک ثُمَّ لا یُحشَرُ اِلاّ مَعَک وَ لا تُبعَثُ اِلاّ مَعَهُ وَ لا تُساَلُ اِلاّ عَنه فَلا تَجعَلهُ اِلاّ صالِحا فَاِنَّهُ اِن صلَحَ آنَستَ بِه وَاِن فَسَدَ لا تَستَوحِشُ اِلاّ مِنه وَ هُوَ فِعلُک
قیسبنعاصم میگوید: با عدّهای از بنی تمیم بر رسول خدا وارد شدم. پس عرض کردم: «ای نبی خدا! ما را نصیحتی کنید که از آن استفاده کنیم، چون ما قومی هستیم که در بیابانها زندگی میکنیم. رسول خدا فرمود: ای قیس! با هر عزّتی ذلّتی است و با زندگی دنیا مرگ است. و با دنیا آخرت است. و هر چیزی حسابگری دارد و بر هر چیز مراقبی است. و برای هر خوبی، پاداشی است و برای هر بدی، عقابی است. و برای هر سرآمدی یک تقدیر مسلّمی است. و ای قیس! تو ناچار هستی از قرینی که با تو دفن میشود و او زنده است و تو با او دفن میشوی درحالیکه تو مردهای. پس اگر آن قرین تو بزرگوار باشد، تو را گرامی میدارد، و اگر لئیم باشد، تو را وا میگذارد و به دادت نمیرسد. پس او با تو محشور میشود و تو هم مبعوث نمیشوی مگر با او؛ و سوال نمیشوی مگر از او؛ پس قرار مده او را مگر قرین صالحی. پس اگر خوب بود، با او مأنوس و دلخوش میشوی و اگر بد باشد، هیچ مشکلی برای تو نیست جز از ناحیهی او؛ و آن قرین، فعل و کردار تو است.
روایت دیگری که شیخ صدوق در مجلس [اوّل] پس از ذکر سند بیان میفرماید این است:
قالَ قَیسُ بنُ عاصِم وَفَدتُ مَعَ جَماعَةٍ مِن بَنی تَمیمٍ اِلَی النَّبیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ فَدَخَلتُ وَ عِندَهُ الصَّلصَالُ بنُ الدَّلَهمَسِ فَقُلتُ یا نَبِیَّ اللهِ عِظنَا مَوعِظَةً نَنتَفِعُ بِها فَاِنّا قَومٌ نَعمُرُ فِی البَریَّة
قیس بن عاصم میگوید: [ای نبیّ خدا!] ما در بیابانها زندگی میکنیم، دسترسی به شما نداریم، یک نصیحتی بکنید که از آن استفاده کنیم و آن را وسیلهی زندگی خودمان قرار بدهیم. حالا حضرت میخواهند به کسی که درخواست نصیحت کرده است و دسترسی هم ندارد یا کم دسترسی دارد، یک چیز جامعی را بگویند. حاصل آنچه پیغمبر میفرمایند، این است که برو سراغ عمل، عمل صالح؛ این حاصل فرمایش پیغمبر است.
فَقالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّیاللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ: یا قَیسُ! اِنَّ مَعَ العِزِّ ذُلاًّ وَ اِنَّ مَعَ الحَیاةِ مَوتا
زندگی اینجوری است: در آن عزّت هست، ذلّت هست؛ بعد هم زندگی هست و مرگ هست. زندگی و مرگ هر دو حقیقتهای متساوی و متوازی اند. شما حالا زندگی را میبینید، مرگ را هم ببین، بدان که مرگ هم هست؛ که این چیزی است که انسان آن را دیر احساس میکند.
وَ اِنَّ مَعَ الدُّنیا آخِرَة
و بدان [به جز] این زندگیِ دَمدستی که شما داری، یک زندگی دیگر هم آنطرف هست.
وَ اِنَّ لِکُلِّ شَیءٍ حَسیبا وَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ رَقیبا
و بدان هر چیزی حسابگری دارد؛ هر کاری که میکنی بیحساب و کتاب نیست. هر حرکت تو، هر حرف تو، هر اقدام تو، یک حسابگری دارد که اینها را محاسبه میکند، ضبط میکند، نگه میدارد. و کسی هست، چشم بینایی هست که از همهی جزئیّات و ریز و درشت کار تو مراقبت میکند.
وَ اِنَّ لِکُلِّ حَسَنَةٍ ثَوابا وَ لِکُلِّ سَیئَةٍ عِقابا
و بدان هر کار خوبی که تو بکنی یک پاداشی دارد برو برگرد ندارد و پشت سر هر کار بدی که بکنی، یک عقابی هست، که اگر توبه نکردی و آن را پاک نکردی، این عِقاب روی آن سوار است، و قطعی است که این عِقاب دنبال کار بد خواهد بود.
وَ لِکُلِّ اَجَلٍ کِتابا
و هر سرآمدی یک تقدیر مسلّمی دارد؛ اینجور نیست که آدم خیال کند همه چیز بیحساب و کتاب است؛ نه، معلوم است که شما کِی باید از دنیا بروی، کی باید فلان حادثه برائت پیش بیاید؛ همهی این سرآمدها کتاب دارد، یعنی نوشته و تقدیر شده است.
وَ اِنَّهُ لا بُدَّ لَکَ یا قَیسُ مِن قَرینٍ یُدفَنُ مَعَک
و بدان که وقتی بعد از مرگ تو را در خاک دفن میکنند، یک رفیق و قرینی هم داری که او را هم با تو دفن میکنند؛ بدون برو برگرد.
وَ هُوَ حَیٌ، وَ تُدفَنُمَعَهُ وَ اَنتَ مَیِّت
و آن قرینی که با تو در خاک دفن میشود، زنده است، درحالیکه تو مردهای.
فَاِن کانَ کَریما اَکرَمَک
پس [چون] این قرین زنده است و تو مردهای، همه کار از دست او نسبت به تو بر میآید؛ اگر چنانچه او شریف باشد -کریم یعنی شریف، بزرگوار، گرامی- تو را اکرام خواهد کرد، به تو محبّت خواهد کرد، رفتار خوبی خواهد داشت.
وَ اِن کانَ لَئِیما اَسلَمَک
و امّا اگر این قرینی که با تو دفن میشود، لئیم بود، موجود پَستی بود، موجود بدی بود، تو را تسلیم خواهد کرد؛ یعنی تو را واگذار خواهد کرد به آنچه سرنوشت خودت است؛ رهایت میکند، به دادت نمیرسد.
ثُمَّ لا یُحشَرُ اِلاّ مَعَک
همین قرین در روز قیامت هم با تو محشور خواهد شد.
وَ لا تُبعَثُ اِلاّ مَعَهُ وَ لا تُساَلُ اِلاّ عَنه
و تو هم مبعوث نمیشوی مگر با این قرین؛ همه جا با تو است؛ هم در قبر، هم در برزخ، هم در قیامت.
و همهی سوال و جوابهای تو و مؤاخذههای تو در روز قیامت مربوط میشود به همین قرینی که با تو همراه است.
فَلا تَجعَلهُ اِلاّ صالِحا
پس این قرینی را که در مرگ با تو همراه است، در قبر با تو همراه است، در قیامت با تو همراه است و مؤاخذهای که از تو میکنند دربارهی او میکنند، قرار مده، مگر قرین صالحی؛
فَاِنَّهُ اِن صلَحَ آنَستَ بِه
اگر خوب بود تو با او مأنوس میشوی، به او دلخوش میشوی و در کنار او به تو خوش میگذرد؛
وَ اِن فَسَدَ لا تَستَوحِشُ اِلاّ مِنه
و [امّا] اگر این رفیق و قرین بد باشد، فاسد باشد، هیچ مشکلی برای تو جز از ناحیهی او وجود نخواهد داشت. پس ببین این قرین چقدر اهمّیّت دارد؛ این قرین کیست؟
وَ هُوَ فِعلُک
این قرین، فعل تو است؛ کاری که تو انجام میدهی. ما خیال میکنیم یک کلمهای که از زبان ما خارج شد، خارج شد، رفت، باد هوا شد. اینجوری نیست؛ این عمل ما است، قرین ما است، با ما هست و خدای متعال براساس هویّت و حقیقت و ماهیّت این عمل یا این حرف، با ما رفتار خواهد کرد. [اگر] کذب باشد، افترا باشد، تهمت باشد، افساد باشد، دوبههمزنی باشد، خیانت باشد، یکجور است؛ [اگر] نصیحت باشد، موعظه باشد، هدایت باشد، ارشاد باشد، رفع همّوغمّ از کسی باشد، یکجور دیگر است. دو جور میشود حرف زد، دو جور میشود عمل کرد؛ این عمل شما است و با شما است. عمل شما، حرف شما است، اقدام شما است، کار شبانهروزی شما است که با شما همراه است؛ در قبر هم با شما همراه است، در قیامت هم با شما همراه است، مؤاخذهی شما هم مربوط به او است.